ای مستی هر شب زده از جام دو گیلاس
پیوند دل و دامنت از یاسمن و یاس
ای قاتل قلبم شده چشمان خمارت
چون گندمم و هرنگهت ضربه ای ازداس
درگیر دو خط شعر و غزل تا که نویسم
آن مستی و گیرایی چشمان پر احساس
خورد کنگر و زد لنگر و شد ساکن قلبم
آن سرخی و زیبایی لبهای چو گیلاس
توصیف تو با شعر من و ... نه ، نه !!
من شاعر دلخونم و در وصف تو وسواس
( دلخون )
نظرات شما عزیزان:
shadii 
ساعت16:45---24 خرداد 1391
سلام . از وبلاگ زیباتون لذت بردم. شعرهاتو عالیه . امیدوارم روز به روز بهتر هم بشه.
مهربان 
ساعت9:15---22 خرداد 1391
سلام دوست خوبم
اول از همه اينكه قالب وبلاگت خيلي قشنگه
بعدش هم كه نوشته هات ناب ناب
آهنگش وكه ديگه نگو حرف نداره بيست بيست
در كل خيلي عاليه وقتي اومدم احساس آرامش كردم
شما هم سر بزنيد منتظرم همشهري
saba 
ساعت11:36---18 خرداد 1391
آهم ز نهاد كه برآيد كه برآيد؟مدهوش شرابم كه شوم مست،نشايد تو جام شراب دل ديوانه ي من باش گفتم كه به وصلت برسم،گفت نشايد
saba 
ساعت11:34---18 خرداد 1391
آهم ز نهاد كه برآيد كه برآيد؟
مدهوش شرابم كه شوم مست،نشايد
تو جام شراب دل ديوانه ي من باش
گفتم كه به وصلت برسم،گفت نشايد
sima 
ساعت20:51---17 خرداد 1391
woooww .kheili ghashang o zibas . afarin
ashghe sheratam